sms تاپ

اس ام اس و مطالب خواندنی......

sms تاپ

اس ام اس و مطالب خواندنی......

احساسات یک شوهر در نصف شب !!

 
 احساسات یک شوهر در نصف شب !!
 
زن نصف شب از خواب بیدار می‌‌شود و می‌‌بیند که شوهرش در رختخواب نیست، ربدشامبرش را می‌‌پوشد و به دنبال او به طبقه ی پایین می‌‌رود،و شوهرش در آشپزخانه نشست بود در حالی‌ که یک فنجان قهوه هم روبرویش بود . در حالی‌ که به دیوار زل زده بود در فکری عمیق فرو رفته بود...

زن او را دید که اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و قهوه‌اش را می‌‌نوشید...

زن در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد آرام زمزمه کرد : "چی‌ شده عزیزم؟ چرا این موقع شب اینجا نشستی؟"

شوهرش نگاهش را از قهوه‌اش بر می‌‌دارد و میگوید : هیچی‌ فقط اون موقع هارو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات می‌‌کردیم، یادته؟

زن که حسابی‌ تحت تاثیر احساسات شوهرش قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد ا گفت: "آره یادمه..."

شوهرش به سختی‌ گفت:

_ یادته که پدرت ما رو وقتی‌ که رو صندلی عقب ماشین بودیم پیدا کرد؟

_آره یادمه (در حالی‌ که بر روی صندلی‌ کنار شوهرش نشست...)

_یادته وقتی‌ پدرت تفنگ رو به سمت من نشون گرفته بود و گفت که یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان ؟!

_آره اونم یادمه...
مرد آهی می‌‌کشد و می‌‌گوید: اگه رفته بودم زندان الان آزاد شده بودم

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ق.ظ http://hamurab.blogfa.com

داش علی چاکریم
میخواستم بیام ولی کنسل شد
خب شما بیا قدمت رو تخم چشای ما

باران دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ق.ظ

خسته نباشی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مهرناز چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://nazi-joon.blogfa.com

ای داد!!!!!!!!!!!!!

مهرناز جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:09 ب.ظ http://nazi-joon.blogfa.com

سلام مهرناز بازم مثل همیشه عالی بود تو که انگار با ما قهری دیگه طرف های ما نمیای

به خاطر این کامنتت بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد